اصطلاح «خبرِ سوخته» بین بچههای رسانه رایج است. خبر سوخته خبری است که به دلیل گذشت زمان یا تغییرات شدید، تازگی، اهمیت و ارزش خبری خود را از دست داده است. به بهانه انتشار دو گزارش از دو غول لجستیک و خردهفروشی کشور تصمیم گرفتم این یادداشت را بنویسم. گزارشهای سالانه دیجیکالا و تیپاکس برای سال ۱۴۰۳ منتشر شدند؛ اسنادی خوشساخت که طبق سنت هر ساله، تصویری از مقیاس عملیات و رشد این دو بازیگر کلیدی اقتصاد دیجیتال ایران را به نمایش میگذارند. ذات یک گزارش سالانه، نگاه به گذشته است و از این منظر، نمیتوان به محتوای آن خرده گرفت. اعداد و ارقام ارائه شده، کارنامه عملکردی است که سپری شده و برای تحلیلگران، سندی ارزشمند از روندهای یک سال مالی محسوب میشود. اما نقد اصلی، نه به ذات گذشتهنگر این گزارشها، بلکه به زمان انتشار و فضای حاکم بر بازار در لحظه کنونی وارد است. این اسناد در شرایطی منتشر میشوند که بازار، رفتار مصرف و زنجیرههای تأمین، پس از جنگ تحمیلی اخیر، دیگر شباهتی به دورانی که گزارش به آن تعلق دارد، ندارند. اینجاست که ارزش کاربردی دادهها زیر سوال میرود و این پرسش مطرح میشود: این گزارشها امروز چه دردی از صنعت دوا میکنند و جز ایجاد یک موج رسانهای (با هر هدفی) کارکرد دیگری دارد؟
نمودارهای همیشه صعودی
یک پرسش کلیدی و تکرارشونده پس از مطالعه این گزارشها این است: چرا نمودارها همیشه صعودی هستند؟ بازیگران بزرگ تجارت الکترونیک ایران چه زمانی قرار است شجاعت انتشار خسارات، گلوگاهها و چالشهای خود را به دست بیاورند؟ ماجرای روزهای سخت را باید امروز شنید، نه یک سال بعد که گرد و غبارها فرونشسته و زخمها کهنه شدهاند.
کاش این دو مجموعه و همه آنهایی که این روزها مشغول گزارش دادن هستند، به جای «گزارش عملکرد سال گذشته»، شجاعت تدوین یک «گزارش خسارت» را داشتند. گزارشی که به ما بگوید اختلال گسترده و مداوم GPS چگونه کل زنجیره تأمین را فلج کرده است. گزارشی که توضیح دهد وقتی همین الگوریتمهای مسیریابی هوشمند به دلیل نبود سیگنال قابل اتکا از کار میافتند، چه هزینهای بر کسبوکارها و البته بر مشتری نهایی تحمیل میشود. چقدر این چیزی که دارند به نام اینترنت به ما غالب میکنند کل هستی و موجودیتشان را تهدید میکند. چقدر بابت اخراج نیروی انسانی خسارت دیدند؟ چقدر سرمایهگذاریشان در برند کارفرمایی یک شبه دود شد و به هوا رفت؟ انتشار این دادهها از نان شب هم واجبتر است. نه مسافت طی شده ای که از ماه تا نمیدانم کدام سیاره است. از فضانوردی باید دست بر داشت و واقعیت را با جسارت تمام فریاد زد. اینها همان دردهایی است که صنعت امروز با آن دست و پنجه نرم میکند، نه آمار فروش سال گذشته.
گزارشی که بگوید چگونه جنگ تحمیلی دوم هنوز سایهاش برسر نیروی انسانی سازمانها و شرکتها سنگینی میکند؟ آنها که اخراج شدند به جای خود. گزارشی که بگوید اگر ادعای رهبری بازار را زیرپوستی میخواهید به رخمان بکشید، جسارت رهبربودن را هم داشته باشید. از جایگاهتان استفاده کنید از مرجعیت(نمیگویم خودخوانده) خود به عنوان برندی که خط و ربط بازار را تعیین میکند کارکرد بگیرید و اگر امروز نمیخواهید بگوید چه بر سر شما و کاربرانتان آمده و میآید، فردا دیر است.
از خوانش گذشته تا جسارت نگاه به آینده
این سکوت، ما را به پرسش اصلی بازمیگرداند: آیا این نپرداختن به واقعیتهای تلخ امروز، ناشی از ابهام است یا فقدان شجاعت نگاه به آینده؟ آیا مدیران این مجموعهها آنقدر درگیر عدم قطعیتهای پیش رو هستند که ترجیح میدهند به دستاوردهای امن گذشته پناه ببرند؟ یا این یک انتخاب آگاهانه برای حفظ ظاهر و نمایش تصویری شکستناپذیر است؟
چه زمانی باید منتظر بلوغ گزارشهایی باشیم که نگاهشان فقط خوانش گذشته نیست و اتفاقاً با جسارتی معنادار، نقاط ضعف خود و برنامههایشان برای حل آن را هم در یک دید بلندمدت گزارش میدهند؟ رهبری در صنعت، تنها با ارائه اعداد و ارقام بزرگ محقق نمیشود؛ بلکه با شفافیت در روزهای سخت و ترسیم یک نقشه راه واقعبینانه برای عبور از بحران معنا مییابد. مارکت امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به این نوع از رهبری نیاز دارد؛ رهبری که شجاعت داشته باشد بگوید «ما هم آسیب دیدیم، اینها چالشهای ماست و این برنامه ما برای آینده است.» تا زمانی که گزارشهای سالانه ما از این شجاعت تهی باشند، تنها ورقپارههایی خوشرنگ از گذشته خواهند بود، نه سندی برای ساختن آینده.
مخلص کلام اینکه ای کاش در روزهایی که بیش از هر چیز ابهام جولان میدهد و بزرگترین عارضه سازمانها، شرکتوها، استارتاپها و آدمها، بلاتکلیفی و بیتصمیمی است، آنها که دادههای کلان دارند و میتوانند روایتهای کلان بسازند جسارت به خرج داده و این کار را به نفع ایران انجام دهند. طبیعتا انتظاری نیست که دادههای محرمانه و مالیشان را رو کنند. اما آنجا که میتوانند دردی را بر نموداری بیاویزند، نترسند و بیاویزند!
ارایه امین خاقانی مشاور بینش بازار نقلِ حمل در ششمین نمایشگاه حملونقل، لجستیک و صنایع وابسته را ببینید. یک نمونه واقعی از آنچه باید باشد.