ما خوابیم و ترکیه در حال تسخیر بازارهای جهانی است
خبر راهاندازی چهارمین مرکز لجستیکی یک شرکت ترکیهای بهانهای شد تا از چندقدم دورتر به اخبار این روزهای اکوسیستم و فرصتهایی که یکی پس از دیگری از دست میروند نگاهی بیندازیم. ابتدا با خبر اصلی شروع میکنیم و در ادامه به سر بیکلاه ایران از سهم اقتصاد منطقه و جهان شانهای میکشیم.
شرکت بیم (BIM) که یکی از بزرگترین شرکتهای خردهفروشی در ترکیه است، از افتتاح چهارمین مرکز لجستیکی خود در مراکش خبر داد. در حالیکه کمپینهای جمعه سیاه (Black Friday) در سراسر جهان دیده میشود و همهی برندهای مطرح دنیا به دنبال آن هستند که بیشترین فروش را در آخرین جمعه ماه نوامبر داشته باشند، شرکت ترکیهای بیم به راهکارهای لجستیکی این فروشها میاندیشد.
شرکت ترکیهای بیم که یک خردهفروشی شناختهشده برای مردم جهان است، در آستانه جمعه سیاه یک مرکز لجستیکی جدید را در مراکش راهاندازی کرد. براساس اعلام مدیرعامل این شرکت، BIM قصد دارد تا سال ۲۰۲۷ سه مرکز لجستیکی دیگر را در مراکش افتتاح کند. با این اقدام، مراکز لجستیکی این شرکت در مراکش افزایش مییابد و فرصتهای شغلی بیشتری را نیز ایجاد خواهد کرد.
در مراسم افتتاح چهارمین مرکز لجستیکی شرکت بیم، ریاض مزور (Ryad Mezzour)، وزیر صنعت و تجارت مراکش، از تلاشهای این شرکت برای اشتغالزایی در این کشور تقدیر کرد. به گفته وزیر صنعت و تجارت مراکش، شرکت BIM با حضور عملیاتی در این کشور توانسته برای هزار نفر اشتغالزایی کند.
ریاض مزور گفت: «مرکز لجستیکی جدید BIM، استفاده منابع محلی را افزایش میدهد و به رقابت بیشتر در بخش توزیع کمک خواهد کرد. این اقدام مبتکرانه، بهطور مستقیم و غیرمستقیم برای ۱۰۰۰ نفر شغل ایجاد خواهد کرد و از توسعه اقتصادی اجتماعی محلی پشتیبانی میکند.»
کاهش هزینههای لجستیکی و زمان تحویل با افتتاح مراکز تامین و توزیع
در مراسم افتتاح چهارمین مرکز لجستیکی بیم، هالوک دورتلوغلو (Haluk Dortluoglu) از تعهد قوی این شرکت به مراکش گفت و تاکید کرد: «نزدیکی مراکش به اروپا، تنوع فرهنگی، اقتصاد متنوع، زیرساختهای در حال تکامل و پویایی جمعیت در این کشور به ما اعتمادبهنفس میدهد تا سرمایهگذاریهای خود را در اینجا ادامه دهیم. افتتاح این مرکز لجستیکی جدید نه تنها از پویاییهای اقتصادی منطقه پشتیبانی میکند، بلکه نشاندهنده تعهد ما به برآورده کردن نیازهای فزاینده مشتریانمان است. هدف ما از راهاندازی مراکز لجستیکی در مراکش، کمک به اشتغالزایی و رشد اقتصادی محلی است.»
براساس اعلام سایت ترکیهتودی (turkiyetoday)، این مرکز لجستیکی ۱۶,۰۰۰ متر مربع فضای سرپوشیده دارد و برای تامین نیازهای لجستیکی در مرکز و جنوب مراکش طراحی شده است. مدیران بیم اعلام کردهاند که با تاسیس چهارمین مرکز لجستیکی در مراکش، عملیات تامین و توزیع بهینهتر انجام میشود. آنها انتظار دارند با افزایش مراکز لجستیکی، شاهد کاهش زمان تحویل و هزینههای لجستیکی باشند و کیفیت خدماتشان به مصرفکنندگان افزایش یابد.
ایران از قطار خردهفروشی جهان جا مانده
شرکتهای خردهفروشی آنلاین ایرانی مانند دیجیکالا، با وجود پیشرفتهای قابل توجه در بازار داخلی، در عرصه رقابت بینالمللی و منطقهای، به ویژه در مقایسه با شرکتهایی مانند بیم (BIM) ترکیه، با چالشهایی جدی روبرو هستند. گسترش BIM به بازارهای جدید مانند مراکش، نشاندهنده آیندهنگری، برنامهریزی استراتژیک و توانایی بالای این شرکت در سرمایهگذاری و توسعه زیرساختهای لجستیکی در سطح بینالمللی است.
افتتاح مراکز لجستیکی در کشورهای دیگر، نه تنها منجر به کاهش هزینههای لجستیک و زمان تحویل میشود، بلکه به شرکتهای خردهفروشی کمک میکند تا به بازارهای جدید دسترسی پیدا کنند. مراکز لجستیکی همچنین باعث ایجاد اشتغال و تقویت روابط اقتصادی با کشورهای میزبان میشود.
در مقابل، شرکتهای ایرانی مانند دیجیکالا، عمدتاً بر بازار داخلی متمرکز هستند و هنوز نتوانستهاند زیرساختها و شبکههای لجستیکی خود را به سطح بینالمللی گسترش دهند. این موضوع باعث میشود از فرصتهای رشد و توسعه در بازارهای منطقهای و جهانی باز بمانند و در رقابت با شرکتهای بینالمللی قادر به ارائه خدمات مناسب و رقابتی نباشند. عدم سرمایهگذاری مناسب در زیرساختهای لجستیکی، محدودیتهای قانونی و تحریمها و همچنین چالشهای اقتصادی داخلی، از جمله عواملی هستند که باعث جاماندن شرکتهای ایرانی از این بازارها شدهاند. در حالی که شرکتهایی مانند BIM در حال توسعه و گسترش فعالیتهای خود در سطح جهانی هستند، شرکتهای ایرانی نیازمند بازنگری در استراتژیهای خود و سرمایهگذاری بیشتر در زیرساختهای لجستیکی هستند تا بتوانند در این رقابت بینالمللی موفق شوند.
بازار داغ خردهفروشی در کشورهای فارسی زبان
کشورهای فارسیزبان نظیر ایران، افغانستان و تاجیکستان به دلیل اشتراکات فرهنگی، زبانی و جغرافیایی، فرصتهای منحصربهفردی را برای شرکتهای خرده فروشی و تجارت الکترونیک، بهویژه شرکتهای ایرانی فراهم میکنند. این بازارها، با وجود پتانسیلهای قابل توجه، تاکنون کمتر مورد توجه شرکتهای بینالمللی قرار گرفتهاند و میتوانند بستری مناسب برای گسترش فعالیتهای منطقهای باشند.
ایران، با جمعیتی در حدود ۸۶ میلیون نفر و ضریب نفوذ اینترنت بیش از ۷۰ درصد، بزرگترین و جذابترین بازار فارسیزبان است. جمعیت جوان و آشنا به فناوری، زمینه رشد سریع تجارت الکترونیک را فراهم کرده است. نمونه موفق این روند، دیجیکالا است که میتوان آن را بزرگترین پلتفرم تجارت الکترونیک ایران نامید. با این حال، محدودیت در زیرساختهای لجستیکی و نبود برنامهریزی برای گسترش فعالیتها به بازارهای خارجی، باعث شده که این شرکتها تنها به بازار داخلی محدود بمانند. در عین حال، تحریمهای بینالمللی نیز مانع از ورود سرمایهگذاری خارجی و توسعه زیرساختهای لازم برای رقابت با شرکتهای منطقهای شده است.
هر چند، سعید محمدی، همبنیانگذار دیجیکالا در سال ۱۳۹۷ به اتاق بازرگانی ایران گفته بود: «مطالعات امکانسنجی برای حضور دیجیکالا در دیگر کشورهای منطقه نیز طی چند سال اخیر انجام شده و نتایج خوبی رسیده است. دیجیکالا یک نقشه راه مشخص برای گسترش فعالیت به ۶ یا ۷ کشوری دارد که در حوزه جغرافیایی ایران قرار میگیرند.» اما همچنان دیجیکالا متمرکز بر بازارهای داخلی است و حتی به کشورهای حاشیه خلیجفارس هم وارد نشده است.
محمدجواد شکوریمقدم، بنیانگذار آپارات و فیلیمو نیز در همان سال از ورود به کشورهای منطقه که فاقد پلتفرمهای آنلاین ویدیویی هستند، خبر داد. شکوریمقدم به پایگاه خبری اتاق ایران گفته بود: «امیدواریم در نیمه نخست سال جدید، بتوانیم حوزه فعالیت فیلیمو را به کشورهای منطقه توسعه دهیم.» موسس فیلیمو، در آن زمان نامی از کشور هدف نیاورده بود اما مردم افغانستان چند سالی است که از این پلتفرم استفاده میکنند.
افغانستان؛ بازاری در حال توسعه با نیازهای بالقوه
افغانستان با جمعیتی حدود ۴۲ میلیون نفر و جمعیت عمدتاً جوان، بازاری نوظهور و رو به رشد است. کمبود زیرساختهای مدرن خردهفروشی و توزیع، فرصت مناسبی برای ورود شرکتهای ایرانی فراهم کرده است. با این حال، چالشهایی مانند وضعیت ناپایدار امنیتی و کمبود زیرساختهای اینترنتی و لجستیکی، نیاز به برنامهریزی استراتژیک و سرمایهگذاری هدفمند را برای ورود به بازار این کشور افزایش میدهد. اشتراکات زبانی و فرهنگی میان ایران و افغانستان مزیتی رقابتی است که میتواند ورود شرکتهای ایرانی را تسهیل کند.
تاجیکستان؛ بازاری کوچک اما بکر
تاجیکستان با جمعیتی که حدوداً ۱۰ میلیون نفر است، بازاری کوچکتر اما بکر برای توسعه خردهفروشی و تجارت الکترونیک است. نیاز به خدمات مدرن و زیرساختهای توزیع، فضای مناسبی برای شرکتهای منطقهای ایجاد کرده است. از آنجا که تاجیکستان فعالیت زیادی در حوزه خردهفروشی انجام نمیدهد، فرصت سرمایهگذاری شرکتهای ایرانی در آن وجود دارد. اشتراکات فرهنگی و زبانی نیز مزیتی است که میتواند هزینههای ورود به این بازار را کاهش دهد.
چالشهای ورود به بازار خردهفروشی در کشورهای فارسیزبان
هرچند ورود به بازار کشورهای فارسیزبان، ساده به نظر میرسد اما شرکتهای ایرانی برای این کار با چالشهای متعددی مواجه هستند. از جمله این چالشها میتوان به تحریمهای بینالمللی، کمبود زیرساختهای لجستیکی و عدم برنامهریزی استراتژیک نام برد. متاسفانه بسیاری از شرکتهای ایرانی، بهویژه در حوزه تجارت الکترونیک، تنها بر بازار داخلی متمرکز هستند و از فرصتهای منطقهای غافل ماندهاند.
فرصتهای پیشرو برای شرکتهای خردهفروشی ایران
با وجود چالشهایی که برای ورود شرکتهای ایران در بازار خردهفروشی کشورهای فارسی زبان وجود دارد، شاهد فرصتهای متنوعی در این زمینه هستیم. اشتراکات فرهنگی و زبانی میان ایران، افغانستان و تاجیکستان، میتواند ورود شرکتهای ایرانی به بازارهای خردهفروشی فارسیزبانان را تسهیل کند. این موضوع همچنین به توسعه و ارتباطات فرهنگی نیز میانجامد.
از دیگر فرصتهای ورود به بازار فارسیزبان میتوان به سرمایهگذاری در لجستیک منطقهای اشاره کرد. ایجاد مراکز لجستیکی در کشورهای همسایه، مشابه اقدام شرکت BIM ترکیه در مراکش، میتواند هزینههای توزیع را کاهش داده و زمان تحویل را بهبود ببخشد.
این موضوع همچنین سبب استفاده از ظرفیت نیروی انسانی محلی میشود. گسترش فعالیتها در کشورهای منطقه با ایجاد اشتغال محلی، به تقویت روابط اقتصادی و سیاسی ایران با این کشورها نیز میانجامد.
توسعه زیرساختهای لجستیکی، راهی برای توسعه روابط بینالمللی
در حالی که شرکتهایی مانند BIM ترکیه با گسترش مراکز لجستیکی خود در کشورهای مختلف، به بازیگران اصلی خردهفروشی منطقه تبدیل شدهاند، شرکتهای ایرانی همچنان درگیر چالشهای داخلی و محدودیتهای بینالمللی هستند. کشورهای فارسیزبان با جمعیتی حدود ۱۴۰ میلیون نفر، فرصتهای قابل توجهی برای توسعه تجارت الکترونیک و خردهفروشی فراهم میکنند. استفاده از این فرصتها نیازمند سرمایهگذاری در زیرساختهای لجستیکی، برنامهریزی استراتژیک و بهرهگیری از مزیتهای فرهنگی و جغرافیایی است. در صورت توجه به این عوامل، شرکتهای ایرانی میتوانند خود را به عنوان بازیگران مهم منطقهای مطرح کرده و از رقابت با شرکتهای بینالمللی عقب نمانند.
تحریمها، عامل جنگ داخلی استارتاپهای خردهفروشی در ایران
شرکتهای خردهفروشی بزرگ و کوچک ایرانی، به دلیل آنکه فراتر از بازارهای داخلی نرفتهاند مجبورند در بازار داخلی رقابت کنند. رقابتی که گاه منجر به دعواهای صنفی میشود. نمونه بارز آن را میتوان در درگیریهای اسنپ و تپسی در چند سال اخیر دید. این مناقشه فرصت مناسبی بود تا از نگاه نقل حمل اخبار داغ این روزهای اکوسیستم را بررسی کنیم.
ماجرای تپسی با اسنپ ادامه دارد
مصطفی سیدحسینی، مدیرعامل تپسی، چند هفته پیش در یک لایو اینستاگرامی گفت: «انحصار را باید در ذهن مشتری درست کرد نه با ایجاد محدودیت در عرضه. البته این رویه خاص سرویس غذا نیست؛ انحصارطلبی در DNA این مجموعه است. قراردادهای انحصاری از سال ۹۸ زمانی که چیلیوری شکایت کرد، وجود داشت. الان هم ماهیت قراردادهای اسنپ تغییری نکرده و فقط شکلش عوض شده است. طوری قرارداد میبندد که بگویند رستوران خودش انتخاب کرده است.»
مدیرعامل تپسی روز گذشته نیز در نشست خبری این شرکت از پیگیری پرونده شکایت این شرکت از اسنپ در شورای رقابت خبر داد. -شورایی که بیشتر از آنکه به مساله رقابت بپردازد، کاهنده ولتاژ نیروگاههای تولید بحران حاکمیت، با قیمتگذاری و سیاستگذاری دستوری است. – او گفت که تپسی در بخشهای دیگری مانند شاپ هم با یک رویه ضدرقابتی از سوی اسنپ مواجه شده است. او تاکید کرده که «اگر تپسی در این پرونده موفق نشود، هیچ پلتفرم دیگری توان مقابله با انحصارطلبی اسنپ را نخواهد داشت.» بیان این جمله از سوی مدیرعامل کسبوکاری مردمی مانند تپسی که حالا سهامی عام هم هست، عجیب بود که از چند منظر قابل بحث است:
- اول: ساختن قهرمان و ضدقهرمان در فضای آشفته کسبوکار کشور صرفا گل به خودی و بازی در زمین کسانی است که مسبب همین شرایط هستند.
- دوم:گوینده یا از روند شکایت و پیروزی خود مطمئن است که اگر چنین باشد جای بحث دارد و یا احتمال شکست در این پرونده و تاثیر آن بر ارزش سهام را نادیده گرفته است.
- سوم: این جمله شاید در نظر اول یک رجزخوانی تاکتیکی-برندینگی به نظر برسد، اما در کُنه خود بر هیچانگاری سایر بازیگران و روبروی هم قراردادن آنان تاکید دارد و عملا کارآمدی فضای تعامل، شیوههای رفع تعارض، کار صنفی، کارآمدی نهادها و… را باطل اعلام میکند.
- چهارم: این رویکرد قراردادن شورای رقابت در پست حمله به جای داوری است. تهدید نهفته در این جمله بسیار زیرکانه است اما احتمالا تبعات آن بررسی نشده است.
- پنجم: سوال مهمتر اینجاست که آیا تپسی قبل از ورود به حوزه غذای آنلاین، تحلیل بازار انجام داده است یا خیر؟ فرضا اگر ادعای مدیرعامل تپسی در خصوص انحصارطلبی درست باشد، سازوکاری جز شکایت برای گرفتن سهم بازار در نظر گرفته شده است؟
- ششم: مورد اخیر شکایت به شورای رقابت توسط تپسی، بیشباهت به مساله انحصارطلبی اسنپ در کیش نیست. آیا این لحن نسبتا تهدیدآمیز ناشی از تجربه شکست در همان پرونده است؟
- هفتم: «انحصارطلبی در DNA این مجموعه است» این ادعا هم بنا به شواهد متعدد درست نیست. چه بسیار حوزههایی که اسنپ در آن ورود و سرمایهگذاری کرد اما شکست خورد، نمونه برجسته آن اسنپتیکت است که اگر این ادعا درست بود امروز هیچ کسبوکار و برندی در این حوزه نداشتیم.
با بررسی نقل حمل از چندوچون قرارداد اسنپفود با رستورانها این نکته برداشت میشود که اسنپفود هیچ رستورانی را مجبور به همکاری نکرده است و رستورانهایی که در حال حاضر با اسنپفود همکاری میکنند و تاکنون از امکانات برندینگ و پروموشن این پلتفرم برخوردار بودهاند به شرط پرداخت غرامتهای ناشی از عدم همکاری و پرداخت هزینههای برندینگ میتوانند با اسنپفود قطع همکاری کنند و به اختیار خود شیوههای دیگر را پیش ببرند.
در حوزه حمل و نقل شهری هم که تاکنون فقط 5 یا 6 درصد آن آنلاین شده و بیش از 90 درصد آن هنوز آفلاین است، ادعای انحصارطلبی بنظر فقط یک راه میانبر برای گرفتن سهم ناچیز بازار آنلاین است. آیا تپسی در این شرایط بهتر نیست که به جای پرداختن به موضوع انحصار، به بزرگکردن این بازار فکر کند و سهماش را از بازار آفلاین بیشتر کند؟ اسنپ تاکنون موضع سکوت را انتخاب کرده است که با توجه به تجربیات قبلی، تا کنون موضع موفقی بوده است. نقل حمل نتوانست در تماس با روابط عمومی اسنپ موضعگیری خاصی را مشاهده کند.
(فرصت دفاع تپسی برای این مطلبِ نقل حمل محفوظ است و نقل حمل بنا به رسالت رسانهای خود، بیکموکاست و دخلوتصرف، بیانیه، دفاعیه یا هر گونه اظهار نظر از طرف تپسی را منتشر خواهد کرد.)
وضعیت آچمز کسبوکارهای ایران
چیزی که در این میان نادیده گرفته شده منشا و علل بروز چنین مناقشات است. سیاستگذاریهای غلط حاکمیت، اصرار بر رویههای نادرست و نبود اراده برای بهبود شرایط کسبوکار از یکسو و درگیری نیروهای بخش خصوصی بر سر منافع حداقلی در تقابل بنگاهداری دولتی از سوی دیگر،صرف انرژی نابهجا و اصطکاک فرسایندهای را برای همه حوزهها علیالخصوص خردهفروشی و لجستیک ایجاد کرده است. عقب نشستن دولتیها و صرفا تماشاگر بودن وضعیت اسفناک کسبوکارهای ایران، این فرضیه را در ذهن میسازد که سرگرم بودن کسبوکارهای کشور بر سر سهم داخلی، فرصت مطالبهگری آنها برای ورود به بازار جهانی را میگیرد و در نتیجه بازار کاسبان تحریم داغ باقی میماند. چرا که رویه تضعیف نهادهای صنفی که از دولت سیزدهم کلید خورد و اوج آن حذف رئیس منتخب اتاق بازرگانی ایران بود، تغییر چندانی نکرده است و هنوز صدای بخش خصوصی شنیده نمیشود. هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد و هیچ پزشکی انگار توان یا همت ریشهکنکردن سرطان اقتصاد دستوری را ندارد.
در حالی که کشورهای همسایه مانند ترکیه، در حال فتح و گسترش بازار خود در منطقه هستند، کسبوکارهای ایرانی به جان هم افتادهاند تا در تنازع بقا زنده بمانند. از یک سو تحریمهای بینالملل و از سوی دیگر، سیاستهای غلط قیمتگذاری دستوری بهویژه در حوزه حاملهای انرژی که تاثیر گستردهای بر لجستیک و به تبع آن بر صنعت خردهفروشی دارند، مسئلهای به نام رقابت را بیمعنا کرده است. شرکتهای بخش خصوصی باید به این نکته توجه داشتهباشند که در کنار رقابت برای گرفتن سهم بازار داخلی، دست از مطالبهگری برای حفظ منافع خود نکشند و به چانهزنی خود برای توسعه بازارهای فرامرزی بپردازند. این یعنی نیازمند نهادسازی و تقویت نهادهای فعلی مانند اتاق بازرگانی هستیم. هرنهادی که بتواند مطالبات بخش خصوصی را پیگیری و نمایندگی کند باید بیش از پیش درهایش را به روی فعالان اقتصادی بگشاید و از رویههای شبه دولتی و بروکراسیهای پیچیده برای عضویت و فعالیت در این نهادها جلوگیری کند. اتاق بازرگانی به عنوان سنگر بخش خصوصی در خط مقدم این نبرد است و باید با آغوش باز به استقبال نسل نوی فرماندهان اقصادی برود و البته تلاش کند فارغ از مصالح شخصی و گروهی، بزرگترین مطالبه بازیگران اقتصاد ایران، یعنی اقتصاد باز و رقابتپذیر در کنار ایجاد شرایط مطلوب و باثبات برای سرمایهگذاری خارجی را فراهم کند. چرا که ما هیچ کم از استارتاپهای کشورهای همسایه نداریم اما سرمایهگذاری غولهایی چون آمازون، اوبر، گوگل و … امروز رویای محال ماست.