صنایع مختلف در ماههای اخیر با چالشهای فراوانی مواجه شدهاند. تا پیش از جنگ اسرائیل با ایران، کسبوکارها با وجود مشکلات متعدد در مسیر توسعه قدم بر میداشتند اما جنگ، همه را غافلگیر کرد. با اینکه جنگ تحمیلی فقط دوازدهروز طول کشید، آسیب زیادی به کسبوکارهای ایرانی وارد کرد و بسیاری از افراد متخصص، کار خود را در دوران جنگ و پس از آن، از دست دادند. با هومن پشنگیان، مدیرعامل هلدینگ دکا درباره این بحران، همچنین راهکارها و اقدامات این کسبوکار لجستیکی گفتوگو کردیم که در ادامه آن را میخوانید.
آقای پشنگیان، بهنظر شما صنعت لجستیک در حال حاضر و پس از جنگ دوازدهروزه با چه مشکلات و بحرانهایی مواجه شده است؟
لجستیک یک صنعت جهانی است که مراودات بینالمللی، مناسبات بین کشورها و همچنین معادلات جهانی تأثیر مستقیم و زیادی بر روی آن دارد. از طرف دیگر لجستیک صنعتی است که همه صنایع را پشتیبانی میکند. اختلال یا ضعف در این صنعت، به معنای ایجاد مشکلات اساسی در حوزه تولید، فروش، توزیع، صادرات، واردات و تامین مایحتاج مردم است. از صنایع غذایی تا صنعت ساختمان، فولاد، گردشگری، نساجی و حتی صنایع خدماتی همه و همه نیازمند شبکههای لجستیک پشتیبان هستند و کوچکترین خللی در لجستیک میتواند تمامی این صنایع را تحت تاثیر قرار دهد. اتفاقی که در موضوع اعتصاب کامیونداران شاهد آن هستیم و همواره به یک معضل و ترس جدی تبدیل میشود.
وقتی چشمانداز و ماموریتی برای سازمان و شرکتی تعریف میشود، طبعاً تحقق این چشمانداز در شرایط باثبات و یا با نوسانهای معمول احتمالی ممکن خواهد شد اما در شرایطی که اتفاقی مانند جنگ همه معادلات را به هم میریزد، ساخت یک مسیر درست بر اساس برنامه بلندمدت و تنظیم شده، کار آسانی نیست. چراکه همه ذینفعان سازمان هم دچار همان نوسانها هستند.
هلدینگ دکا مأموریتهای مختلفی را برای هریک از شرکتهای زیرمجموعه خود تعریف کرده است؛ مأموریتهایی که بخشی از آنها در عرصه جهانی معنا پیدا میکند. بهعنوان مثال، فعالیت در عرصه ترانزیت، موضوعی است که به شدت تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته است. افزایش هزینههای حمل، دشوار شدن معادلات بینالمللی، تحریم بانکها، کندی عبور از مسیرهای بینالمللی و صف ترانزیتها، تشدید چالش با کشورهایی مانند ترکیه و ارمنستان، شفاف نبودن سیاستگذاریها و مسیر آینده، ضعف زیرساختی لجستیک و مشکلات عدم رسیدگی به زیرساختها در حضور اولویتهای دیگر، مشکلات گمرک و محدودیتهای هوایی، تنها بخشی از معضلات امروز است که مبهم بودن فضای آینده نیز بر دشواری آن میافزاید.
هلدینگ دکا برای عبور از بحرانهای پس از جنگ چه اقداماتی را انجام داده است؟
در هر حال شرکتها باید سناریوهای خوشبینانه و بدبینانهای که بهواسطه تحولات سیاسی و بینالمللی ممکن است به وجود آید را در نظر داشته و خود را برای شرایط جدید آماده کنند. باید در نظر داشته باشیم که در صورت کاهش قدرت خرید مصرفکننده، رکود اقتصادی، رکود تولید و …، تقاضا برای حمل و نقل کاهش پیدا کرده و شدت رقابت بین ارائهدهنده خدمات حملونقل و لجستیک بیشتر میشود زیرا کل کیک کوچکتر شده و سهم هر شرکت کمتر میشود. در این حالت، قطعاً ایجاد زیرساختهای مکانیزه و تحول دیجیتال بهمنظور ارتقای کیفیت خدمات در زمان کوتاهتر، انعطافپذیری ما نسبت به بازار، رقبا و در ارتباط با مشتری را افزایش داده و آسیبپذیری ما را کمتر میکند.
اگرچه تأثیر روابط سیاسی، کار را سخت کرده اما همین چندسال هم کار سخت بوده است! درحال حاضر هم شرایط ایدهآلی نداریم ولی ممکن است شرایط مسیرهای ترانزیتی ایران، واردات و صادرات سختتر و پیچیدهتر شده و با فشارها و تنگناهای جدیدی روبرو شویم. بدون شک با رفع تحریمها افق گستردهای برای کار در حوزه بینالملل وجود دارد اما شرکتها باید آمادگی بهرهبرداری از این شرایط را هم داشته باشند. بنابراین در هر حالت باید به فکر بهینه کردن خدمات باشیم و تنها راه این است.
متاسفانه در این اکوسیستم مرتب در حال بحران هستیم، انواع بحرانهای سیاسی، طبیعی و … را تجربه میکنیم، این بحران بهنوعی در DNA کشور نهادینه شده، بنابراین همیشه باید برای بحران آماده بود. تابآوری اقتصادی جنگ اخیر نشان داد باید استراتژیهای سابق را تغییر دهیم و دورههای برنامهریزی را کوتاه کنیم. شرکتهایی که زیرساخت تابآور ندارند، از حوزه کسبوکار حذف میشوند. یکی از موارد تابآوری اقتصادی، ایجاد تنوع کسبوکارها بهعنوان یک راه جبران است، نباید به یک بخش خاص وابسته باشیم، به همین دلیل در هلدینگ دکا کسبوکارهای متنوعی پیشبینی و ایجاد شدهاند. ایجاد این زنجیره ارزش که یک اقدام زیرساختی است تاحدودی ما را تابآور میسازد. از طرف دیگر، توسعه در شرایط بحران به ریسکهای هوشمندانه نیاز دارد و ما سعی میکنیم بر اساس آیندهنگری، کسبوکارها را به پیش ببریم.
شما چه راهکاری را برای رهایی از بحران پیشآمده به کسبوکارها پیشنهاد میکنید؟
مشکل مهم دیگری که به هیچ وجه نباید از آن غافل شد، فرسایش نیروی انسانی است. نیروهای متخصص با ترس و ناامیدی از آینده شغلی، بیشتر به مهاجرت فکر میکنند و بازار کار جهانی هم در انتظار آنهاست. بنابراین این فرسودگی را هم باید جدی گرفت. متأسفانه بنگاههای اقتصادی در این شرایط بعضاً مجبور به تعدیل هم شدند و این بسیار چالش برانگیز است. امیدواریم دولت در این شرایط، معضلات بخش خصوصی را ببیند، جدی بگیرد و بخش خصوصی را در جنگ با چالشها تنها نگذارد. چراکه جنگ واقعی در از دست دادن ظرفیتها، داشتهها و سرمایهها است.
جذب سرمایه انسانی متخصص و نخبه و نگهداشت آن بسیار سخت است. مدیران باید در این شرایط، کارکنان را برای مدیریت چالشها و مقابله با آن آماده کنند. باید امنیت روانی و اعتماد عمومی در بین کارکنان ایجاد کنیم و در شرایط بحران، افزایش بهرهوری و نوآوری در سازمان را بالا ببریم زیرا کارکنانی که احساس امنیت بیشتری دارند ایدههای خلاقانهای هم خواهند داشت که میتواند سازمان را از بحران نجات دهد. بنابراین در این شرایط، مدیران باید ارتباط موثر با کارکنان داشته باشند و اطلاعات شفاف به کارکنان ارائه دهند.